🤍..Yizhan world ..🤍

☆..They're the truest dream..☆

یه ملاقات..خارج از دنیایی به اسم مجازی..💙

  • 19:47

انیو انیو /^-^\

خب اول از همه اینک باورم نمیشه واقعا تنبلی رو گذاشتم کنار و دارم این پستو مینویسم ._.

دوما.. از عنوانم مشخصه =) من یکی از دوستای مجازیمو تو واقعیت دیدم =")

فک کنم خیلیاتون بشناسینش :")

یک عدد اسرای گوگولی T-T♡

عرضم ب حضورتون ک.. خودمون باورمون نمیشد قراره هم دیگ رو ببینیم..

فقد یه مکالمه ی اینطوری داشتیم :

" من : اسرا..احتمالا 8 یا 9 فروردین بیام اردبیل :")

اسرا : وااایییییی :")))

من : شاید بتونیم هم دیگ رو ببینیم ن؟.."

و خب.. نشستیم و حرف زدیم.. اینک همو ببینیم.. چ ذوقی داشتیما XD

راستش من باورم نمیشد حقیقی بشه.. دیدن یه دوست مجازی.. غیرقابل باور بود برام.. ولی خوشحالم ک ب حقیقت پیوست TT

...

خب.. اول از همه..

بزارین از همینجا اعلام کنم من برا اسرا کادو گرفته بودم و یادم رف براش ببرم ._.

ینی اینطور بود ک از خونه در اومدیم و نیم ساعت مونده بود برسیم اردبیل.. :

" من : نههههههههههههههههههه !

* بابام از جاش پرید و عاقل اندر سفیه نگام کرد *

من : کادوی اسرا یادم رفتتتتتتتتتتتتتتت فاااععععععکککککککک "

بعله :|

ب همین سادگی و خوشمزگی :"|

اسرا منو نکش :""""

من حتی کادو هارو ابی انتخ کرده بودم :"))

زندگی چ بی رحمه :"))

ولی خب.. قراره تابستون دوباره اسرا رو ببینم.. همراه دوستاش ک هیونگ و بوو باشن /^-^\

* افتخار اشنایی با اون دو نفرو نداشتم هنوز '-'*

...

شروع کنم؟..

*پس تا الان چ غلطی میکردی؟ :/*

اهم ^^

من و اسرا.. از روز یکشنبه..ینی 8 فروردین نشستیم برنامه ریزی کردیم..

ولی یکم کوتاه شد.. پس موکولش کردیم ب فرداش که میشه.. دوشنبه..9 فروردین =)

ما همه چی رو برنامه ریزی کردیم.. چه ساعتی همو ببینیم..کجا ببینیم.. چی بپوشیم XD

حتی اسرا از کمدش و لباساش عکس گرف من انتخاب کردم چی بپوشه XD💙

اولش یکم اذیت کرد .. گف شاید اینو نپوشم و اینا.. ولی وقتی دیدمش.. همون لباسی ک گفته بودمو پوشیده بود :")))

* بیا بوست کنممممم TT *

...

ینی بهتون بگم..ما دونفر تو عمرمون همچین استرسی نکشیده بودیم دروغ نگفتم..

حتی این ملاقاتمون کنسل شد !

وقتی ب اسرا گفتم فهمیدم ناراحت شده.. خودمم اعصاب نداشتم..

" اسرا : خب اشکال نداره..فردا میبینیم :")

من : اگ فردا نشد.. تابستون؟.. :")) "

# کودکان شکست خورده :"(

ولی ولی ولیییییییییییییی..

همچی یواش یواش افتاد رو دور =)

ملاقاتمون دوباره جور شد.. ب طرز معجزه اسایی..

من تو راه خونه ی خالم بودم و به اسرا پیام میدادم ک وقتی رسیدم با خالم حرف میزنم..

* چون قرار بود خالم منو ببره شورابیل *

و اون لحظه اسرا : XD

" رسیدی؟ ._.

پس کی میرسی؟ ._.

بهم خبر بده ._.

د بنال ._. 

و.. "

نابود شده بودم از این پیاماش XD

... 

بهلی بنده رسیدم خونه خالم و فهمیدم ک قراره منو ببره =) ب اسرا پیام دادم ..

***

بیاین از این بگذریم ک ن به ساعتی ک مشخص کرده بودیم پایبند بودیم و نه به مکانش XD

فکر کنم یه دور شورابیلو با ماشین گشتیم تا اخر تصمیم گرفتیم جلوی کتاب خونه مرکزی همو ببینیم XD

اونقد سردرگم بودیم ک اخرش ب اسرا زنگ زدم ._.

یه لحظه صداشو شنیدم استرس گرفتم ب خدااااا XDD💔

...

اهم.. از همه اینا گذشته.. بالاخره با دختر خالم از ماشین پیدا شدیم و به سمت محوطه ی رو به روی کتابخونه رفتیم..

+ اضافه کنم ک دختر خالم بهم گف باهام میاد تا تو ملاقات اول ببینه با قیافه سردم بچه رو سکته ندم XD

++ باورتون نمیشه باهام کار کرده بود لبخند بزنم ._.

+++ و حتی باورتون نمیشه هیونگ ب اسرام گفته بود من از الان درقبال این ملاقات احساس مسئولیت میکنم.. ._. * چون اسرام دقیقا عین منه *

من داشتم سمت چپو نگا میکردم ک دختر خالم گف " دوستت اوناهاش ."

و به سمت راست اشاره کرد ..

برگشتم و .. :""")))))))))))

باورتون نمیشه... یه موجود کوچولوی گوگولی بغلی TT عاقا TT

ب قلبم رحم کنیننننن TT یه کوچولو ام پوکر بود XDD

نمیدونم تمرینای دختر خالم جواب داد یا چی ولی نیشم تا بنا گوش باز شد =)

 بعد بلند گفتم " اسرااا.. "

اسرا برگشت و منم عین خر براش دست تکون دادم XD

لازم نیس توضیح بدم ک دویید سمتم و بغلم کرد نه؟ :"))))

اصن من لفت د لایف.. بای :""""""")

~~

* ادمین ب زندگی برگشت *

کجا بودم؟ ..

خب * چقد میگم خب ._. *..

دختر خالم مارو تنها گذاشت و ما در بیابانی به اسم شورابیل شروع به قدم زدن کردیم ._.

* عه نه صب کنین یادم رف.. من به هرکی میگم من تو ملاقات حضوری نابودم باورش نمیشه.. مثلا وقتی اسرا رو بغل کردم یکم وای وای کردم از ذوق بعدش گفتم " چرا ماسک زدی؟......... " 

سکوت کنیم ن؟.. نابود شدم با این شروع مکالمم :| *

در سکوت قدم بر میداشتیم ک.. اسرا سکوتو شکست * مرسی TT *

" اسرا : دقت کردی موهامو مشکی کردم؟ * اینو با یه قیافه پوکر کیوت گف TT *

من : مگ مشکی نبود؟ '-'

اسرا : "-"... نه قهوه ای بود..مشکیش کردم"-"\

من : اخه تو عکسات مشکی بود '-'\

اسرا : راس میگی..تو عکسایی رو دیدی ک موهام مشکیه "-"

من : در هر صورت مبارک باشه XD "

 

و همچنان راه رفتیم ._.

وسطاش یه چیزایی میپروندیماااااا ولی من از استرس یادم نمونده ._.

تصمیم کبری گرفتیم بریم کنار دریاچه /^-^\

+ لازم نیس اشاره کنم ک هوا خیلی سرد بود ن؟ .____.

یکم از اب و هوا حرف زدیم.. بعد داشتیم مسیر رفته رو برمیگشتیم..منم رو جدول کنار دریاچه راه میرفتم..

" من : اسرا تو بیا اینجا راه برو ..

اسرا : چرا؟ "-"

من : به اندازه کافی درازم..الان اندازه دیو شدم '-'

اسرا : باشه XD "-"\ "

...

بعدش دختر خالم زنگ زد ک کدوم گوری رفتی :| بعد شارژش تموم شد منم زنگ نزدم XDD

از پله ها ک بالا رفتیم تا از کنار دریاچه بریم.. یه گله لات و لوت اونور مونده بودن ._.

اسرام سرش پایین بود داشت میرفت.. از شونش گرفتم گرفتم کشیدم سمت خودم راهمونو کج کردم به یه طرف دیگ ._.

# ایناز بشدت غیرتی :|~

و الان اینجا اعتراف میکنم.. حتی اسرا ندید و نمیدونه.. یکیشون اشاره کرد به بغلش..منم شیک مجلسی انگشت وسطمو دادم بالا :|

...

بیاین برگردیم سر ملاقات گوگولمون /^----^\♡

با اسرا راه میرفتیم ..

+ بزارین دلیل این همه راه رفتنو بگم.. ب اسرا اولش گفتم بیا بشینیم یه جا..گف " نه..من میشینم استرس میگیرم"-" " من " منم راه رفتنی استرس میگیرم '-' "

 XD میدونم ترکوندیم با این تفاهم XD

و اونقد راه رفتیم ک اخر گم شدیم ._.

باورتون نمیشه..تو اون یه ذرا جایی ک راه رفته بودیم گم شدیم ._____.

و اونجا گوشی من دوباره زنگ خورد :|

+اصن اونقد اون بدبخ زنگ خورد اون روز :|~

با اسرا شروع دنبال راه برگشت بودیم.. ک اسرا کیفشو باز کرد و گف " بزا بت یه شکلات بدم "

T-----------------T

صافت شدممممممممممممممم T---------T

وووااااایییییییی T----------T

از اون شکلات پشمکیا بم داد T--------T

حتی من گفتم دختر خالم اینارو خیلی دوس داره یکیم ب داد ب اون بدم

T------------T

بنظرتون ایا نباید این بشر رو گرفت چلوند؟ :")

* اسرا اینجا بگم ک.. دختر خالم کلی ذوق کرد ک بابت شکلات و گف ازت تشکر کنم /^-^\ *

حالا این وسط مکالمه ی ما :

" اسرا : میدونی من اصلا نمیتونم حرف بزنم..ینی پوکرم کلا

من : چ جالب منم '-'

اسرا : فک کن یکی باشه پیشت..پوکر..کم حرف.. یک عدد INFJ ..زیاد نخنده..

من : و دقیقا یکی همونطور پیشت باشه '-'\

اسرا : XDDDDDDDD "

...

"من : اسرا یه چی بت میگم منو نزن..

اسرا: هان؟

من : برات کادو خریده بودم ولی موند رشت ._.

اسرا : ......

* من چند قدم دور میشوم *

* اسرا با یه لحن بشدت کیوت *

اسرا : کادو؟..برا من؟ T^T "

...

بالاخره از گم شدن نجات پیدا کردیم و رسیدیم جلوی کتابخونه XD

و من یه گربه دیدم TT

رفتم نزدیکش ولی فرار کرد :(

اسرا بم گف ک خیلی اذیتش میکنن و اون گربه فقد با بوو دوسته =)

اونم داستان داره :"

بعدش ب لطف و بزرگی پرودگار بالاخره رفتیم رو یکی از نیمکتا نشستیم..

ولی یه صحنه جالبی اتفاق افتاد XD

یهو دیدم یه اسپری ضدعفونی اندازه بشکه از کیف اسرا در اومد و ..

پیس پیس پیس پیس پیس پیس پیس 

* اسرا درحال ضد عفونی *

XDDDDDDDDDDD

*ایناز در حال پاره شدن از خنده *

بازم خندم گرف بخدا 😂

...

همچنان ب زر زدن ادامه میدادیم و بحث ب جاهای جذاب تری میرسید..

یکیشون این بود ک ..ایا من کراش اسرا رو میشناسم یا خیر XD

بچه دستش میلرزید میخواست عکسو نشون بده XD

ک من نمیشناختم XD

ب اسرا گفتم فک کن کراشتو میشناختم

اسرا : پا میشدم فرار میکردم XDDDD

و وقتی بهم گف اولین دوست مجازیم ک عکسو دیدم..

من : *با افتخار بلند شده وبرای خود دست میزند * XD

 

باورتون نمیشه چقد سرد بود ._.

حتی اسرا گف بریم کتاب خونه..

"من :کارت ندارم ک بزارن بریم ._. 

اسرا : منم نیاووردم ._.

من : برا کتابخونه رشتو قبول میکنن؟ XD

اسرا : XD ..حالا اون هیچی..مسئول اونجا با من لجه کلا ._.

من : چرا؟ '-'

اسرا : حتی پوشیده ترین لباسم بپوشم بهم گیر میده ._. فقدم ب من ._. "

و ما انجا در سوز و سرما نشسته بودیم '-'

+ لازم نیس یاداوردی کنم گوشیم زنگ میخورد ن؟ XD

++اونقد تند تند جواب میدادم ک اخر دیدم خالم با پسر خاله فسقلیم اومدن 

+++ پسر خالم پامو بغل کرد خیلی کیوت گف اینازززز

++++ از صدقه سری اسرا اینقد کیوت شده بود؟ XD

+++++خالم ب شدت از اسرا خوشش اومد..گف معلومه اصن دختر گلیه '-'

 

شوتیدمشون اونور.. با اسرا تازه یادمون افتاد عکس نگرفتیم ._.

عکسم چ عکس گرفتنی XD

دستای اسرا خیلی بد میلرزید :(

دستاشو گرفتم گرم شه /^-^\ بغلشم کردم /^-^\

+ اینم بگم ک.. اسرا هی بغلم میکرد.. کیوت کیوت کیوت XD

یکی از عکسارو با سانسور های اسلامی ب خدمتتون میرسانم..

تادااا ._.

اصن کاملا معلومه زیادی کوچولوعه ن؟ :")

فک کنین من تو اون یه ساعتی ک یاهن بودیم چطور جلو عر زدنمو گرفتم :"))) تف :")

راستش چن تا فیلمم گرفتیم..ولی خب..نمیتونم اینجا بزارمش..

فقد یه تیکشو mp3 کردم /^-^\

+اگ متوجه نشدین درمورد چی حرف میزنیم اشکال نداره XD چون ما خودمونم متوجه نشدیم XD

 

هعی TT دلم تنگ شددددددد TT

خیلی روز خوبی بود =)

اخرشم با یه مرتیکه چش چرون دعوام گرف ._.

چن تا فحش از من خورد ._.

بعد دیدم مونده داره نگا میکنه پاشدم رفتم سمتش بزنم تو دهنش دور شد ._. XD

 

و خب.. موقع خدافظی عر زدنم گرفته بود :"

بگم اسرا 5 دیقه بغلم کرد دروغ نگفتم :") منم بغلش کردم البته '-'

و خدافظی کردیم :")

وقتی رسیدم خونه دیدم پیام داده " خیلی خوش گذشت..مرسی :)💙 "

این بشر..بشدت کیوته.. بشدت بغلیه.. بشدت گوگولیه..

TT

 

پ.ن : تموم شد :")

پ.ن2 : حس میکنم خیلی زر زدم ._.

پ.ن3 : اون شکلاتی ک اسرا بم داده بودو نخورده بودم تا عکس بگیرم بزارم.. ولی دیدم مامانم خورده .______.

پ.ن4 :  ب اسرا گفتم حساتو بگو بنویسم ته پست گف " حسای تو حسای منم هست "-" # وقتی حال نداری ._. "

:|~

 

 

  • ۳۵۳
;🌙 Coenffl

من

دلم

خواست

و بغض

کردم

و 

الان

میرم

بمیرم

*به سمت افق یورتمه میرود*

نه نه بغض نکنننننن TT
بیا بغلمممم TT

+یگانهههههههههههه T----T
++ت بم گفتی تو پستت ایناز بیا خصوصی..من امدم و تو چیزی نگفتی ._.
+++دلم برات تنگ شده بودددددد
Alex Ai

شورابیل؟؟ پارکش رفتید؟ نزدیکه همون کتابخونه بود اگه درست یادم باشه

انقد کیف میداد اونجا

خوشحالم همو دیدید

میشناسییی؟.. رفتیییی؟ TT عععررر TT
اره نزدیکع :"))
منم خوشحالم تو میشناسی اونجارو :")
;🌙 Coenffl

منم بغل"-" بوسم کنن"-"

 

 

وایی جرررررر من هنو کامنتامو  چک نکرددممممXDd

منم خرهههههههههههه:(

 

(╥﹏╥)

بغل گنده :") _____(♡~♡)_____
بیا جلو بوست کنم گوگول TT

شیطونه میگه یکی بزنماااا '-'✋
تازه اومدی؟.. یا خیلی وقته اومدی؟ :"
mochi ^-^

وایییییییییی چقدر ملاقات کیوتی داشتین!

وقتی به ملاقات منو آرام نگاه میکنم..اه:|

اسرا کیوتش کرده بود TT
عههه توام دوستتو دیدیییییی؟ جزمثگسمیمسنینسستسنم
بد بود؟ ._.
mochi ^-^

نه بد نبود ولی مال شما خیلی گوگولی مگول بود و نازمنگلی بود..

مال ما از اول تا آخرش داشتیم چرت و پرت میگفتیم:"

گوگولی مگول نازمنگلی XD ععر چ کیوتههه XD
یکم از چرت و پرتاتون ب مام میدادین..ما حرف کم اوردیم ._.
Alex Ai

رفتم xD

با منم یدفه بیا بریم TT
البته همون جایی ک هستیم ببینمت هنر کردم ولی خب..ارزو بر ایناز عیب نیس TT
┑ 𝑽𝒂𝒏𝒅𝒂 𝑮𝑳𝒆𝒆𝒛

بخاطر همین چیزا وبتو فالو نکردم دیه # حسود تیم ملی XD

همیشه صداتو با گریه میشنیدم الان میگم چقد صدای خودت فرق داره! :(

هر وقت وبت خلوت شد بگو بیام ادامه زرامو بزنم XD ❤️

عه این عکسه XD

ولی قبلش اون چیزی ک گفتیو نشونم بده عنچه شی چان

فالو نکنی اخر ک میبینی  XD بیا بغلم XD
برات یه وویس درست درمون میگیرم میفرستم :")
چشم میگم :(
عکسی ک تو کاملشو دیدی XD
بهلی '-'
Alex Ai

ما هم همو میبینیم آنا هرجا که شد

 

قول؟ :(
Alex Ai

قوله قول

من نمیتونم کسایی که بی نهایت خوشحالم کردنو شده برای یه لحظه هم ناراحت کنم

هعی هعی TT
گریم میگیره الان TT
پس قرارمون بعد کنکور :")
Gloxinia M.R

خیلی می‌خوام بگم منم می‌خوام دوست مجازی ببینم ولی نمی‌گم 😂(میترسم🤣)

خدا چقدر کیوت چقدر نمکی آقا کم مونده صورتم فقط بشه لبخند به چه علت دیدارتان اینقدر بامزه است؟؟؟؟؟

خخخخخخخ منم دوستامو میبینم حرفم نمیاد⁦✌️⁩

الهی اسرا چه ریزه است🙃

پیشنهادی#ملاقات بعدی نشینین یه ساعت برنامه بریزید...تجربه اینجانب اینه همه چی پیش میاد جز اونچه آدم برنامه می‌ریزه🙄

چرا میترسی؟ '-'
نمد والا 😂
خیلی خیلیییی TT
واقعا اینطوره ._.
Alex Ai

زمانشو نمیدونم ولی اینکه حتما همو ببینیم و قول میدم xD

فک کن 60 سالمون بشه بعد همو ببینیم ._.
Alex Ai

نه دیگه اونقد طول نمیکشه

*مشکوک *
40 سالگی؟ ._.
pink cotton candy*-*

اوخیییییییییییی

منم چهارشنبه با یکی از بچه ها قرار دارم و نمیدونم چی بپوشممممㅠㅠ

اما تصمیم گرفتم هودیم رو بپوشم چون گفت باهاش کیوت میشی

ولی اینو به روم نیار که باهاش کوچیکتر دیده میشم و اونم از من بلندترهㅠㅠ

خب قشنگگگگگگ معلومه که بهتون خوش گذشته😂😂😂😂💜💜

سلاممممممم شیطولی اونی؟(من اخر حرفام سلام میکنم😂😂😂😂)

اصن خیلی حس خوبیه دوستای مجازیتو ببینی :")
امیدوارم بت خوش بگذره کیوت اونی :"))
تو کلا کوچولوووووییییییییی

سلامم تو چطورییی ؟ /^-^\
Alex Ai

آره من از الان تا آخرش قراره هر روز تو رو ببینم ؟؟ اوکی قبوله

شما مشکلی با هر روز دیدن بنده داری؟ XD🔨
Gloxinia M.R

اممممم جامعه گریزی؟من کلا با ملاقات مشکل دارم 😂

 

ولی من قراره ببینمت :"(
Baby Blue

زبانش می قفلد*

رمارنارنلرتلزتلزخفزتلزتزلخز:"""""""

 

+ یکیشون بغل نشون داد؟ اه کاش میدیدم منم فاک نشون میدادم! علاقه خاصی به فاک نشون دادن دارم:"

نه نقفلد TT
قشنگ نوشته بودم؟ TT

+یعسس XD
دفه بعد بت میگم حتما XDDDDD
Baby Blue

کادوهاموووووووووووووووووووووووو:"""""

رنگشونوووووووووووووووووووووووووووووووو:"""""""""""""""""""""

میتونم برق چشماتو از اینجا ببینممممممم TT
☁️𝐴𝑦𝑙𝑖𝑛 (سکینه کوماندو-.-)

یاااااا

خیلی حسودیم شددددددXDDDDDD

من با اکثر دوستای مجازیم تو تهرانم و نرفتم ببینمشون:/XD

مشکل اینجاس مامان بابام نمیدونن وب دارم._.XD

نععععع TT توام میبینی مطمعنم TT
خب این دیگ نوبره ._.
این یه مشکل بزرگه XD
𝖩. 𝗁𝗒𝗎𝗇

وای دلم برات تنگ‌ شده

محناکوچولوووووووووووووووم TT
پاستیل خرسی... دونسنگ اون یکی سبا:)

عاشق اون حافظه ات شدم که کادو را یادش رفت._.

وای دوتا پوکر...

حتما دوتاتون این شکلی بودین= ._.

انقد قیافه ات ترسناکه که دختر خالت میترسید بدبخت سکته کنه؟._.XD

فقط حرکتی که مامانت زد ._.

شوکولاته رو خورد زاارتXD

 

منم عاشقشم یو نو؟ XD
نع راستش.. من نیشم هی باز میشد XD اسرام اوایل پوکر بود بعد یخش باز شد :"
ترسناک میشه فک کنم...من چ میدونم XD
وای باورم نمیشه هنوز ._. رو میزم بود..اومدم دیدم نیس.. بعد دیدم مامانم داره میخورتش ._.
bella OC2

قرارتون خیلی بشدت صافت کننده بود:"""")

اسرا خیلی ریزه(TT)

پ.ن۳ وایXDD

من همچنان صافتم :")
خیلییییییی خیلییییییییییییییی TT
+حس میکنم شکست عشقی خوردم ._.
Alex Ai

تو بگو یه ذره

اصن تصورش سخت نیس ک ببینم هی از انیمه حرف میزنیم XD
pink cotton candy*-*

ممنون اونیییی

اوهوم ولی من استرس دارم

میترسم فوبیام بگیره و گند بزنه بهشㅠㅠ

نگفتی شیطولی-.-

کیوت اونیییی :")
منم استرس داشتم..طبیعیه..بغلش کنی استرست میریزه TT
ن هیچی نمیشه..
/^-^\
Alex Ai

عاره xD

تو دوغ  ب دست من قهوه تلخ ب دست ._.
Alex Ai

نه دیگه خیلی وقته تو ترکه دوغم

* اشکانش را پاک میکند *
بت افتخار میکنم TT
خب با چی تصورت کنم؟ ._.
Alex Ai

همین الان دیدم دو نفر انفالوم کردن قلبم تیکه تیکه شد..(این هفته فکر کنم چهار پنج تا ریزش داشتم)

منو ؟ با....اکشن فیگورای نداشته ام TT

دو نفر؟..
اوک ویت کن..
اکشن فیگور؟ XDDD وااییییس کیوتتتت XDD
ن دیگ یه چی بگو با عقل جور در بیاد ._.
Alex Ai

اخه میدونی از چی حرص میخورم؟؟فهمیدن اینکه کی منو انفالو کرده که منم در حقش کوتاهی نکنم خییلی زمان بره..دوستان عزیزی که آنفالو میکنید لطفا اعلام کنید که منم انفالوتون کنم دیعه

ارزو بر جوانان عیب نیس..منو با اکشن فیگورام ول کنین

دونفرت جبران شد الان؟ =))

وای اصن نمت تصورت کنمممممممم ولم کنننننن😂😂
Alex Ai

وای خدا ...نگو رفتی دوتا اکانت ساختی الان..وای جرمم صفلبنتعلمسی

ن داشتم XD

Alex Ai

عاقا بحثه دو نفر نبود ولی عر تشکر  ضفصبشئ xD

برم چن تا اکانت جدید بزنم؟ XD
Gloxinia M.R

ای جانم اگور پگوری

اممممم اگه بشه ملاقات خنده دار و جالبی  میشه از همین الان میدونم🤓

 

 

اکوری پکوری /^-^\
بهلههه با راه راهای تو و پشمای گوسفندی من XD
Alex Ai

همین از سرم زیاده xD

[جوری که آنا به آدم یاد میده این چیزا ارزش نداره)

ن تو لایق بهترینایی 
( جوری ک من الان خر ذوقم )
Alex Ai

نه تویی که لایقه بهترین ترترایی

از اون بحثای سمیه ها XDD
Alex Ai

راس میگی اصن بیخیال xD

چرا بحثای ما همیشه ب سمیت کشیده میشه؟ XD
چرا یه گف و گوی ساده نداریم؟ XD
Alex Ai

گفتگوی ساده

بیا میخوام یه اجرای راک بفرستم پایه ای؟؟؟مطمئن باشم خوشت میاد؟؟ چون برای هیچکس تا حالا نفرستادم...و خیلیم سرش حساسم چون هیچ اهنگی رو اونقد دوس ندارم

بفرسسسسسسسسسس
من کلا از اجراهای راک خوشم میاد سحیجیمقسجسمسجسم

Alex Ai

نفرستم؟

دیگ گفتی باید بفرستی '-'\
پاستیل خرسی... دونسنگ اون یکی سبا:)

عااا پس خوبه😂😂

خو شاید واقعا ترسناکی._. یوهاهاها

 

اشکال نداره..تو و مامانت ندارین که._.

*ستاد دلداری دادن ملت._.شایدم قرض الحسنه._.شایدم رسالت._.میتونه حتی کشاورزیم باشه._.*

هیچ نظری ندارم '-'\

بابا برا من بوووووود TT
وای 😂 مخلص همشون😂
BlackBlue Translator

سلام عزیزم عزیزم سلام جججرررررر

خوفی؟؟؟

دلم برات تنگیده بود

یه خبر خوب دارم

کار پیدا کردمممممممممممم

دارم میرم سر کار عععرررررر

هلووووو
به به..بخون بخون XD
تو خوبی ؟ /^-^\
عههههه مبارکهههههههههههههههههههههعه
کلیلیلیییییییییبی
Hyeon ri

این شدت از کیوت بودن واس ملاقات اول طبیعیه؟ "-"

نع :")
ولی اگ یه انسان کیوت پیشت باشه (اسرا) طبیعیه :")))
ro ma

اين همون اسراييه که من ميشناسم؟ :""

مايي گااادد اين چرا انقدددد ريزه ميزس عاخه

اسرااااTT

اصن منم یهو دلم خواس یکیو ببینمTT

چرا نميتونم خاداااااا""(

شاید؟ :"""
میبینی توروخدااااااااااااااااا TT
کجا زندگی میکنی؟ :"

⛓...Old Bootlace

دلم خواستتتت😭😭😭

همتون خیلی دورین قبول نیستتتت

من میخوام یه دور برم همه قبرستونی🙁 اول تهران😭

عطییییییییی TT
همه از منم دورن "))
بعدش بیا رشتتتتت TT اصن منم میام تهران TT همه تهرانن TT
پاستیل خرسی... دونسنگ اون یکی سبا:)

یعنی حتی نظر مثبتتم منفی نیست؟._.

 

 

اشکال نداره دفعه بعد که دیدیش یکی دیگه ازش گیر._.

*من خودم پاسارگادو انصار و ترجیح میدم._.ولی بنظرم صادرات بد نیست._. وارداتم میتونه خوب باشه._.*

بازم نظری ندارم '-' 
اخه من قیافه ارومی دارم '-' 

فک کنم باید چن تا بگیرم ._.
* اصن ایرانسل.. انتخاب نسل جوان ._. *
پاستیل خرسی... دونسنگ اون یکی سبا:)

خب پس حتما نظر منفیت مثبته._.

چ ربطی داره منم قیافه ام خیلی ارومه._.

ولی شرارت از تک تک سلولام موج مکزیکی میزنه._.

 

 

میخوای اصن یه بسته بگیر؟._.

تعارف نکنا مال خودته کل بسته ._.

*من رایتل دوست._.*

*ولی خودم که همرا اولمXD._.*

بازم نظری ندارم '-'\
موج مکزیکی کم نیس؟ XDD
حالا یه روز خودت منو دیدی تصمیم میگیری XD

معلومه ک میگیرم '-'
ن بابا تعارف چیه.. نکنه شکلات میخوای؟ ._.
* من عشق اول و اخرم ایرانسل ._. *
پاستیل خرسی... دونسنگ اون یکی سبا:)

کلا بی نظری؟._.

چرا خیلی کمه._.

من شرارتم بالاست._.

مطمئنا برا من ترسناک نیستی._.

 

 

حالا من یه تعارف کردم ._.

اصن اینجا خونه خودتونه والا ._.

نه ممنان شوکولات نمیخوام._.انقد تو این چند روزی چیزای شیرین خوردم از کل شیرینی جات متنفر شدم..

*من سه تا سیم دارم یکی رایتل یکی همراه اول یکی ایرانسل._. ولی کاربردی ندارن چون گوشی ندارم._.*

*ایرنسل خ خوبه._.

یعس XD
دقیقا..زیادی بالاست ._.
از کجا مطمعنی؟ XD

معلومه ک خونه خودمونه ._.
لواشک بدم؟ :" یا اصن چیپس فلفلی؟ :"

* من 4 تا دارم.. سه تاش ایرانسله..یکیش رایتل XD *
* خیلی :" *
پاستیل خرسی... دونسنگ اون یکی سبا:)

بالاخره بی نظریم خودش یه نوع نظره._.

ولی خب اصن از قیافه ام معلوم نیست ..کلن بچه ساکتیم ._.

نمیدونم._.

 

 

اعع پس یعنی من مهمونم؟._.

وای لواشک._. دلم خواستت...

 

*حالا 4 تاشو استفاده میکنی یا نه؟*

*ولی بعضی وقتا انگار نقطه کور مرزی ای ..انتن نمیده._.*

افرین ب تو XD
منم بچه خوبیم کلا :"
نایس ._.

عاره بابا بیا  ._.
برات میخرم XD

*ن بابا..فقد دوتاشو *
* تازگیا خیلی خر شده.. هی انتنش میپره ._. *
پاستیل خرسی... دونسنگ اون یکی سبا:)

افرین به من شولولولو._.

افرین نازی نازی گل پیازی..

._.

 

 

من از این لواشک طبیعیا میخوام ._.

صنعتی ندوست._.

 

*اصن مگه میتونی 4 تارو استفاده کنی؟._. تو گوشی فقط دوتا سیم میتونی بزاری XD._.*

*برا من از اولم خر بود._. هرسری میریم خونه بابابزرگم اینا نتم قطع میشه ._.*

کیوت XD

هعی..من دلم خواس ._. از کجا پیدا کنمممم سجبجبقمسچمسسج

* ن دیگ..نمیشه ._. قبلا یکیشونو تو تبلتم مینداختم.. ولی اونم در اوردم..عصاب ندارم ._. *
* برعکس خونه بابابزرگ من یه سرعتی میگیره نت XDD *
پاستیل خرسی... دونسنگ اون یکی سبا:)

._.

(این استیکره؟ ایموجیه؟ چیه :/؟ خیلی کیوته*-*)

 

ما تو خونه مون داریم ولی مامانم نمیزاره بخورم ._.

 

* اخی بی عصاب._.*

*شانس داری...._.*

استیکر دست ساز XD
اره خیلی TT

خب.. برو یواشکی بردار ._.

* بهلی ._. *
* معمولا ندارم..این استثناعه ._. *
BlackBlue Translator

منم خوبم عزیزم

همین میرم سر کار

دیگه کار خاصی نمیکنم

شبا هم پست میزارم جججرررررررر

همون کتاب فروشی ک گفتی قراره کار کنی؟ :")
پست نمیزاری ک ._.
🌙:...

وای میفهمم چی میگی،اون استرس لعنتی موقع دیدن دوستای مجازی غیرقابل وصف و خیلی شدیده واییی یادم اومد دارم تشنج میکنم مامان ولی در کل تجربه خیلی باحالیه

خوشحالم تونستی با دوست مجازیت دیدار واقعی داشته باشی و بالاخره بغلایی ک تو چتاتون میگفتید رو حسابی عملی کردید😂چقد ویستون رو دوست داشتم،همینکه ک خوشحال بودید خوشحالم کرد*_*و دیگ اره همین.

 

توام دیدیییییی؟..چرا بم نگفته بودییی؟ .___.
اره والا ..XD
خوشحالم خوشحال شدی ^^♡
🌙:...

اره بابا دیدم،دوتاشونم دیدم

یکیشم اومده بود شهرمون ولی از اونجایی ک اون ساعت بنده حموم تشریف داشتم نتونستم ببینمش،رفت😂😯

^_^

چ ضدحالی خورده بدبخ :"
𝒀𝒖𝒎𝒊𝒌𝒐 ツ ! ×

از خیمه ای که مدت هاست جلوی وب جی جی زده بیرون می آید*

حرص میخورد ک چرا دقیقا لحظه موعود خوابش برده بوده است*

بالاخره بیخیال می‌شود و گرد و خاک لباسش را می تکاند* 

با ذوق و نیش باز پست را از اول تا آخر می‌خواند*

چقدرررر من منتظر این بودمممممممT-------T 

هارتمممممT----T 

عاشق این پست های جزئی و پر محتوای طولانیتم("= 

کادوی اسرا رو یادت رف.. ای وای..

تو چرا اینقدر منی؟؟؟

مامانم خیلی براش عجیبه ک من تا حالا خودمو جایی جا نذاشتمD": خیلی حواس پرتم، تو فامیل هم همه همیشه نگرانن هلیا وسایلشو جایی جا نذاره:"| 

چقدر کادوش کیوتهههT-T

چقدر ملاقاتتون کیوت بودهT-T 

جی جی غیرتی XD...

چقدر وایب خوبی داشت این پست("= 

دیگ خودت میدونی چنین ملاقاتی  همیشه آرزوی من بوده..(("=

امیدوارم ما هم یه روز همو ببینیم(=

* مهم نیته حرص نخور *
منم دوسشون دارم..ولی نوشتنشون حوصله میخواد TT
واقعا نمد چرا.. از استرس بود فک کنم :"| چون من خیلی کم پیش میاد چیزی یادم بره :"
چشمات کیوووته T-T
ایگو :") پیشی پشمکی :") مطمعنم ک میبینیم..من قراره بت ماشین روندن یاد بدم حالا =)
BlackBlue Translator

اره همونجا

توی وب خودم نه

من دویستا قنسایت دارم

ترژر

توانی وان

تی ارا

بلک سوان

اکسو

و وب فرعی ترژر

._.
چ خبره..ماشالا.. زنده باشی ._.
𝖩. 𝗁𝗒𝗎𝗇

آینازییییییییییییی 😭

کوچولووووووووووو T----T
بیا بغلم کیوووووووووووووووت T-----T
┑ 𝑽𝒂𝒏𝒅𝒂 𝑮𝑳𝒆𝒆𝒛

ایناز :/

جون /^-^\
𝖩. 𝗁𝗒𝗎𝗇

پریدن بغلتتتتتت

میس

میس

میس

میس

میس

میس

میس

میس

میس

میس

میس

😭😭😭

* محکم بغل کردن *
کیوت
کیوت
کیوت
کیوت
کیوت
کیوت
کیوت
کیوت
😭😭😭 میس یو تووووووو
┑ 𝑽𝒂𝒏𝒅𝒂 𝑮𝑳𝒆𝒆𝒛

ایناز ایپیم مسدود شده فقد با ناموس شکن میتونم بیام :/

قضیه چیه؟ از دیروز مسدوده!

مال توهم؟

ودف..
ینی چییی؟..فقد وب من؟..یا برا بقیم اینطوره؟..
ن والا واس من اینطور نیس..

بعدا نوشت :
وندا برو این وب.. بدون وی پی ان.. اگ ای پیتو یه چیز عجیب زد ینی مسدود شده ای پیت.. ولی ن اگ واس خودت باشه..یکی دو روزه میگذره.. بخاطر پریدن وینت ممکنه باشه
+از یه جا خوندم ب خدا :"
桃媛 Estrella

این استرسی که آدم برای ملاقات یه دوست مجازی میگیره رو کاملا میفهمم. اه ولی واقعا حیف اون هدیه قشنگ ㅜㅜ آووو چقدرم کیوتید دوتاتون ㅜㅜ اصلا قشنگ معلومه چقدر استرس و همینطور ذوق داشتی احساساتت خیلی خوب به آدم منتقل میشن (بازم تعریف کردن از قلم و نوشتنت آهاهاها مستیمتسمیتم)

+اوف چشم چرون :| پیشته پیشته (اگه میزدی دهنش هم حقش بود)

 

وای شکلاتی ک بهت داد رو مامانت خورد... من جر... 😂😂 ولی نوش جونش ب هرحال😂🧡

توام دیدیییی دوست مجازیتوووو؟ حیحبمییمگسمسسم
من کیوت نیستم..جاست اسرا T---T
چینجاااا؟ /^-^\ اریگاتووووووووووو * خر ذوق در حد تیم ملی *
+بخدا خواستم.. من سابقم خرابه تو دعوا با چشم چرونا :|

هنوز باورم نمیشه ._____.
نعععع برا من بوووووووووود TT
نادر

درست شد ایپیم 

ایز دت ترو؟..یعسسسسسسس اوکی دوکی یووووو /^-^\
┑ 𝑽𝒂𝒏𝒅𝒂 𝑮𝑳𝒆𝒆𝒛

یس

اوهایو وندا /^-^\
┑ 𝑽𝒂𝒏𝒅𝒂 𝑮𝑳𝒆𝒆𝒛

کره ای یاد داشتی من نمدونستم؟

راستی وب میره میخان ادمینم کنن هر هر #زر یهویی

ژاپنیه ب جان عمم TT
وب وااات؟.. کدوم وبببب؟
┑ 𝑽𝒂𝒏𝒅𝒂 𝑮𝑳𝒆𝒆𝒛

نه چون تونستی عنچه و تهسونگ رو بخونی!:/

XDDDD
بلدم کره ای بخونم ب مولا XD
اونقدم نابود نیستم XD
چیزای دیگم بلدم '-'\
┑ 𝑽𝒂𝒏𝒅𝒂 𝑮𝑳𝒆𝒆𝒛

وب mirae

با چ حقه ای تونستی؟ '-'
ب منم یاد بدع '-'🔨
┑ 𝑽𝒂𝒏𝒅𝒂 𝑮𝑳𝒆𝒆𝒛

چیو یاد بدم حاجی /:

این ک چ حقه ای زدی ک تو وب ادمینت کردن '-'
*دفترچه یادداشت خود را اماده میکند *
┑ 𝑽𝒂𝒏𝒅𝒂 𝑮𝑳𝒆𝒆𝒛
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

**** **** *** *** **** *****

******* **** ***** ******** *** **** **** ** ***** *** ***** ********** **** ***** **

**** ** *** **** *** *****

* **** *** ** ******** ** *** ***** **** **

*** ****

فالو کردم /^-^\
حالا چون اینقد ناموسه واست منم پیوندش میکنم /^-^\
کینگدام وب دارهعهعععع؟ .___.
┑ 𝑽𝒂𝒏𝒅𝒂 𝑮𝑳𝒆𝒆𝒛

از بس نادر و ناموسم جر

*نت برداری میکند *
خیلیم عالیه.. ولی من نمت از نادر و ناموس بودنت استفاده کنم ک '-'\
┑ 𝑽𝒂𝒏𝒅𝒂 𝑮𝑳𝒆𝒆𝒛

://// اسگولی؟

یه چن نفر از پرودیوس ک بیشتر از مینکیو دوسشون داشتم همشون اَد تو یه گروه دبیو کردن چن تا از بچه های اکس وانم توشن...اونم کمتر از گست نیس برام ( مرغِ مینکیو هم توشه) این البته این مرغ اکس وانم بود :(

یه پن شیش تا گروه هستن بیشتر از گستز برام زن زندگین... ولی فعلا تمرکزم رو گسته... مث bdc

تازه گرفتی؟ '-'\
چ خوشگلههههه یجببجبجببمبجییجیجیمطسم
اسم گروهشون چی شد؟..
از اون گروهات رو میکردی زودتر خبببب یحرجبمرنییمنی TT
𝖩. 𝗁𝗒𝗎𝗇

مثل وحشیا ابراز علاقه کردن و چنگ زدن شونه هات*

عمتهههههههههههههه

اشکامممم😭😭😭

*کشیدن موهات و ماچ بارون کردن *
خودتیییییی کیوووووووووووووووووووووووووت
گریه نکن خرررر 😭😭😭😭😭
چطوری؟ :")
┑ 𝑽𝒂𝒏𝒅𝒂 𝑮𝑳𝒆𝒆𝒛

چیو؟:/

اینک اسگولم '----' XD
آرتـــ ـــمیس

واییی کیوتااا:"" 

کیدو از همین مجازی هم بغل کردنیه چه برسه به واقعیت><

من که تا حالا کسی رو ندیدم از دوستای مجازیم :| هق.

چشمات کیوته ک :")
فک کن تو واقعیت من چی کشیدم دیدمش TT اخ قلبم TT
من ب طور معجزه اسایی دیدم ب خدا XD 
میبینی میبینی ...غم مخور.. بیا شکلات 🍬D:
𝖩. 𝗁𝗒𝗎𝗇

لگد زدن به پاهات و فشردن گردنت بین بازوهام*

عمتههههههههههه عمتههههههههههههههه خالتههههههههه 

بوشهههه😭😭😭😭

خسته تو چی؟

داریم کشتی میگیریم یا ابراز دلتنگی؟ XD
خودتییییییییی ب توان بینهاااایت
من خسته تر =)
᭙ꪖ𝕥ꫀ𝕣 ᧁⅈ𝕣ꪶ{ ꪑꪖꫀᦔꫀꫝ

سلام*-*

کسی اینجا هست؟*اکو شدن صدا*

اونیییییییییییییی*-*

جیگر اونییییییییییییی
واقعا اینجا شبیه مکان جن زدس ب مولا :|
چطوری کیوتم؟
᭙ꪖ𝕥ꫀ𝕣 ᧁⅈ𝕣ꪶ{ ꪑꪖꫀᦔꫀꫝ

واییی اونی اومدیییی چقدر دلم تنگیده بووود واست

عالیم تو چطوریییییی

چقدر قالب کراشه:>

یادته قول دادی واسم قالب بزنی؟حیف که وبمو پوکوندم وگرنه مجبورت میکردم واسم بزنی الان😂

منمممممم
فدای تو
میدونم*عینک دودی* *هارمانم...*
وای شت راس میگی..
میخوای الان واست بزنم؟ XD نمخ بدقول شم
᭙ꪖ𝕥ꫀ𝕣 ᧁⅈ𝕣ꪶ{ ꪑꪖꫀᦔꫀꫝ

نه ممنون وبمو پاک کردم دیگه نیستش:" بد قولی نکردی بیخیال*^*💖

چخبرااااا

اصن چرا پاک کردی؟.....
سلامتی کیوتم..تو چخبرا
᭙ꪖ𝕥ꫀ𝕣 ᧁⅈ𝕣ꪶ{ ꪑꪖꫀᦔꫀꫝ

دوسش نداشتم خیلی عذابم میداد میدونی همین ماجراهای بلوغ و اینا حالم خوش نبود واسه همین منفجرش کردمXD

الان خیلی بهترم:>

منم سلامتی خیلی خوشالم اومدیییی&-&ابدساشلسلیزطدکزیمسهجتسع

 

 

حس میکنم یکم گرفته ای بگو که حسم غلط میکنه*-*

خب اگ حس بهتری بت داده پس کنچانا
مرسی کیوووت

ن بابا..گرفته نیستم..خستم یه کوچولو
یِگآنِه 猫

صابخونه هستی؟

صابخونه مخلصت
هستم~
یِگآنِه 猫

خیلی گابی

مثل سگ دلم برات تنگ شدهTT

اشک*
می تو..
یِگآنِه 猫

اره می تو "-"

کجا بودی زنیکه؟

اصلا معلومه کجایین؟

وندا

تو

آیین

خیلی نامردین اشک منو از دلتنگی در میارین

ترک مجازی کرده بودم دلبندم
و از بیانم دور بودم کلا..تازه اومدم
چرا اشک..عه..

یِگآنِه 猫

گرفتن خودم که نزنمت

..

لبخند*
بیا بزن..حق داری..

خودت چطوری؟..تو این مدت چیکارا کردی؟
یِگآنِه 猫

منم هیچ به زندگی انگل وارم ادامه میدم .

تو چی؟

 

میتونی سعی کنی تلاش کنی ک انگل وار نمونه زندگیت..
منم درس و دانشگاه
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
🩸🗡..𝑶𝒖𝒓 𝒇𝒂𝒍𝒔𝒆 𝒍𝒐𝒗𝒆 𝒘𝒂𝒍𝒌𝒆𝒅 𝒐𝒏 𝒕𝒉𝒆 𝒆𝒅𝒈𝒆 𝒐𝒇 𝒕𝒉𝒆 𝒔𝒘𝒐𝒓𝒅
..𝑨𝒖𝒕𝒉𝒐𝒓𝒔..
..♡𝑰 𝒍𝒊𝒌𝒆 𝒕𝒉𝒆𝒎︎..
Designed By Erfan Powered by Bayan